مدرسهی کوچک روستایی بود که بهوسیلهی بخاری زغالی قدیمی، گرم میشد.
پسرکی موظف بود هر روز زودتر...
لبخند بزن
همش میگن تو چرا اینقد چاقی !؟
ای باباااااا من چاق نیستم !
اعتراف میکنم که وقتی یکی به موبایلم زنگ میزنه و بهم میگه :
صدات قطع و وصل میشه …
بدون اینکه هیچ تکونی به خودم بدم میگم الان خوب شد … !؟
99% میگن آره آره الان خوبه !
چند وقت پیش مامانم داشت مرغ پاک میکرد بهش میگم چرا انقد این مرغه چربی داره ؟
میگه مرغای ماده معمولا اینجورین !
دیوار واسمون نمونده بود دیگه ، خدایا این شادی هارو از ما نگیر !
همش میگن تو چرا اینقد چاقی !؟
ای باباااااا من چاق نیستم !
فقط راحتتر دیده میشم
◊.◊.◊.◊.◊.◊
اعتراف میکنم که وقتی یکی به موبایلم زنگ میزنه و بهم میگه :
صدات قطع و وصل میشه …
بدون اینکه هیچ تکونی به خودم بدم میگم الان خوب شد … !؟
۹۹% میگن آره آره الان خوبه !
◊.◊.◊.◊.◊.◊
مورد داشتیم یارو تو کانون گرم خانواده ذوب شده