طمع پیرمرد

در زمان های قدیم حاکمی وجود داشته که منصف و خدا شناس بود.در یکی از روز ها این حاکم از وزیران و درباریان خود می پرسد آیا شخصی وجود دارد که از زمان پیامبر تا الآن زنده باشد.یکی از ...  اطرافیان حاکم به جلو می آید و میگوید :گستاخی مرا ببخشید، پیر مردی هست که خانه اش خیلی دور می باشد و به سختی می تواند سخن بگوید.سپس حاکم دستور داد که آن پیر مرد را پیدا کنند و نزد او برند.وقتی پیر مرد نزد حاکم آمد، حاکم از او پرسید: آیا حدیثی وجود دارد که از پیامبر صحت داشته باشد.پیر مرد جواب داد:بله، پیامبر اکرم(ص) فرموده:« انسان هر چه که پیر تر می شود طمع او بیشتر می شود.»سپس حاکم به او یک کیسه طلا داد.وقتی که پیرمرد را به خانه اش بازمی گرداندند در بین راه گفت مرا باز گردانید با حاکم کاری دارم.هنگامی که نزد حاکم رسید گفت:« اگر باز هم حدیث بگویم به من طلا می دهید.»
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.